سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک
سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

صـــدای قـــلب نــیست ...


صـــدای قـــلب نــیست ... صـــدای پــــای تــوست ... کـه شـب ها در ســینـه ام مــی دوی کـــافی اســـت کــمی خــسته شوی

کـــافی اســـت کــمی بـایـستی


نگاه


من به تو نگاه می کردم و تو به ساعت ... تو قرار داشتی و من بی قراری


گذشت ...


خوشی با خوبی فرق دارد ... به خاطر خوبی ها از خیلی خوشی ها ، باید گذشت ...


ای دل


ای دل نگفتمت مرو از راه عاشقی ، رفتی؟ بسوز که این همه آتش سزای توست


شـــــــــــــــاه


گیرم که باخته ام اما کسی جرات ندارد به من دست بزند یا از صفحه بازی بیرون کند ... شوخی که نیست من شـــــــــــــــاه بودم در این بازی ...


خاکستر


من را زیر خاکستر جا گـــــذاشتـــــــی آهـــــــایـــــــــــــ با توام ... تــــــو یادتـــــ نـــرود من به خاطرتــــــــو آتـــــــش گـــرفته ام


آرزو دارم


آرزو دارم فقط یکبار سرت را روی سینه ام بگذاری تا طپش نامنظم قلبم را احساس کنی ولی از این می ترسم که قلبم به احترامت بایستد ...


خدا به خیر کند


بغض هایم را به آسمان سپرده ام خدا به خیر کند باران امشب را ...


آغوشت !


می خواهم بِدهم دنیا را برایم تنگ کنند به اندازه آغوشت !


آغـــــــاز کـــن ...


مدتـــهاســـت دلـــم شـــروعــی تـــازه میخــــــواهــد تــو بیـــــــا مــــــرا دوبـــــاره آغـــــــاز کـــن ...