تنهــایـم … اما دلتنگ آغــوشی نیستــم … خستــه ام … ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم … چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز … ولــی رازی نـدارم … چــون مدت هــاست دیگــر کسی را خیلــی دوست ندارم … فقط خیلـی هـا را دوست دارم …