شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
می خوام و می خواستمت تا نفسم بود
می سوختم از حسرت و عشق تو بَسَم بود
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
در این گلشن بود خاکم ، نه آن مرغ هوسناکم
که هر ساعت به گلزاری کشاند آشیانش را
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
سوختیم و جوهر ما بر کسی ظاهر نشد
چون چراغان شب مهتاب بی جا سوختیم
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥ ز پاره دل من ، هیچ گوشه خالی نیست
کدام سنگدل ، این شیشه برزمین زده است؟
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
گر به بالینم نیامد بر مزار آمد مرا
جانسپاری در رهش آخر به کار آمد مرا
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
سر به زیر پَر از آن دارم که دیگر این زمان
با من آن مرغ غزل خوانی که می نالید نیست
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
گرچه می گفت که زارت بکُشم ، می دیدم
که نهانش نظری با من دل سوخته بود
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
سرای توبه ، که دی کرده بودمش تعمیر
به یک کرشمه ساقیش ببین خراب امشب
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
روز مرگ و شام هجران را ز هم فرقی که بود
این به آسانی سرآمد ، آن به دشواری گذشت
دولت شاه
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
روشن بگویمت که فزون بر نیاز خویش
اهل زمانه بر تو عنایت نمی کنند
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
من از روییدن خاشاک بر دیوار دانستم
که نا کس کس نمی گردد از این بالا نشینی ها
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
از زندگانی ام گِله دارد جوانی ام
شرمنده جوانی از این زندگانی ام
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانی ام
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥
ویران شود این شهر که میخانه ندارد
در حسرت یک نعره مستانه بمردیم
شعرهای عاشقانه♥ Love Poem ♥