سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک
سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

دل نوشته غمناک ♥ del neveshteh ♥




باز دوباره شب شد

نمیدانم امشب فکرم را کجا بفرستم تا در بازتاب بغض های شکسته

باز خودم را میان آغوشت تصور کنم




دل نوشته غمناک

del neveshteh    

 

ادامه مطلب ...

می ترسیدم


من همیشه از اول قصه های مادربزرگ می ترسیدم و آخر هم به واقعیت می پیوست … یکی بود … یکی نبود !


یادت هست ؟


من ، تو : ما ... یادت هست ؟ ولی تمام شد ، حالا چی ؟ تو ، او : شما ... من هم به سلامت


آغوش خودم


در آغوش خودم هستم من خودم را در آغوش گرفته ام نه چندان با لطافت و نه چندان با محبت اما وفادارِ وفادار


همیشه


همیشه تاریکی کریه نیست ... آبروی نور را برده این خیانت روشن


خیانت


هرچه ها می کنم گرم نمی شود خاطرم بوی تعفن  خیانت از دهانم میآید ، هــــــــــا ... خاطر من و خیال تو و خیال خیانت


نمی بخشمت


نمی بخشمت ولی فراموشت می کنم همیشه به همین سادکی از ادمای بی ارزش می گذرم


خاطرات


دار بزن ... خاطرات کسی که  تـو را دور زده



آنقــدر


آنقــدر مرا سرد کرد از خودش ... از عشق ... کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام ... روی احساسم پا نگذاریــد لیز می‌‌خوریــد


فاجعــــه


فاجعــــه یعنى آنقدر در تو غــرق شـــده ام که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت می کنم! عشـــق یعنى همین…