سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک
سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

پیش خدا …


از سکوتم بترس …! وقتی که ساکت می شوم … یعنی همه درد دلهایم را برده ام پیش خدا …


یه آهنگ خاص


یه آهنگ خاص

یه خاطره ناب

یه یاد کهنه

یه نفر تنها

یه عاشق

یه عکس یادگاری

یه عطر مشترک

یه حس ساده

چه معجونی میشود برای گریه امشب ؟!!!


باز خودم را میان آغوشت تصور کنم ...


باز دوباره شب شد ... نمیدانم امشب فکرم را کجا بفرستم تا در بازتاب بغض های شکسته باز خودم را میان آغوشت تصور کنم ...


دلت را


دلت را هنـــگــامــی غم مـی گیــرد که نــگــاهــت .... به دستـــانِ گـــره خورده ی دو آدم خیـــره مـــی مـــاند....


لعنتی


من سرم درد میکند برای دعواهایی که با هم نکردیم ... لعنتی ، چقدر مهربان رفتی !


کدام خیابان را بگردم ؟ کدام کوچه را ؟


کدام خیابان را بگردم ؟ کدام کوچه را ؟

بر کوبه ی کدام در بکوبم تا بر چارچوبش ظاهر شوی تو ؟

و بازم بشناسی مرا از من به آغوشم بگیری و نپرسی هرگز که

چه به روزگارم آورده است روزگار بی تو ماندن های بسیار !