سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک
سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

بهـــانه ...

باران بهـــانه ای بود که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی کـــاش ... نه کوچه انتهایی داشت ... نه باران بند می آمد ...

واقعا رفته ...

یه وقتایی هست که هی بیدار می مونی با خودت میگی : الانه که زنگ بزنه ، الانه که اس بزنه ، الانه که ... و همین روال ادامه پیدا می کنه تا زمانی که باورت بشه واقعا رفته ...