سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

نفس نیمه


بالا نمی آید این نفس نیمه ، تو مگر هوا بودی که در نبودنت آهسته آهسته دارم خفه می شوم


احتکار کرده ام ...


دست نخــورده تریــن احساس هایــم را برای روز مبادای عشـق تو احتکار کرده ام ...


نمی نویسمت …!


دیگر نمی نویسمت …! هرکس ... به چشم هایم نگاه کند ! تو را خواهد خواند ...


قـرار بـگـذار …


قـرار بـگـذار … هــر جـای دنـیـا کـِه بـاشی به دیـدارتــو خـواهـم آمد ... چـمـدان خـاطــره ها را هَم خواهـم آورد


آنشرلی


آنشرلی هم نشدیم تا یکی از ما بپرسه :آنه ، تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت ؟


سریال


پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم


خیال


با تو زیر بارانم ... چتر برای چه ؟ خیال که خیس نمی شود


ای بی وفا ؟


به خیال کدامین آرزو ، صفای با تو بودن را از ما گرفتی ای بی وفا ؟


اشکی


شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست ... پس چرا بر شانه ام اشکی نمی ریزد کسی