-
اشتباه
سهشنبه 22 بهمن 1392 01:34
اشتباه از من بود ... من از کسی انتظار داشتم سکوتم را بفهمد که حتی فریادم را نشنید !
-
عشق
دوشنبه 21 بهمن 1392 09:33
این روزها عشق را با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند ! حیف از عشق که زیر دست و پاست …
-
ته دل
دوشنبه 21 بهمن 1392 08:32
هر دو از ته دل می گوییم ... من حرف هایم را تو دروغ هایت را !
-
دوباره
دوشنبه 21 بهمن 1392 07:31
دوباره آمده ای ... اینبار شیرین تر از قبل دروغ می بافی ... زیرکانه تر لبخند می زنی و دلبرانه تر ناز می کنی ! اما نازنین بعد از رفتنت دلم مرد ، و خیلی وقت است که مغزم تصمیم می گیرد نه دلم ! پس لوند و دلبرانه که هیچ عاشقانه و صادقانه هم که بیایی من دیگر نیستم ...
-
مرگ
دوشنبه 21 بهمن 1392 06:30
چمدانت را که می بستی ... مرگ ایستاده بود و نفس هایم را می شمرد ...
-
بماند!
دوشنبه 21 بهمن 1392 05:29
من هنوز ندیدم کسی رفتن بلد باشد و بماند !
-
سادگی
دوشنبه 21 بهمن 1392 04:28
به سادگی رفت و به سادگی بخشیدم ... حالا مانده ام چگونه بدون او به سادگی زندگی کنم !
-
خواب
دوشنبه 21 بهمن 1392 03:28
این جاهای خالی که نبودنت را به رخم می کشند ... چه می دانند که من فرهادت شده ام ، با تمام زنانگی ام و چه شب ها که خواب شیرینت را نمی بینم ؟
-
عادت
دوشنبه 21 بهمن 1392 02:27
دلت برای من نسوزد ... من عادت کرده ام که همیشه دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد !
-
حتی
دوشنبه 21 بهمن 1392 01:26
در زندگی من اتفاق هایی همیشه می افتند ... حتی وقتی دستشان را می گیرم !
-
آغوش
یکشنبه 20 بهمن 1392 10:25
بعضی درد دل ها گوش نمی خواهد ... گوشه ی آغوش می خواهد !
-
لبریز
یکشنبه 20 بهمن 1392 08:24
محال است کسی مرا ببیند و سراغی از تو نگیرد ... بس که چشم هایم لبریز از تو هستند !
-
می دید!
یکشنبه 20 بهمن 1392 07:23
کاش خوابت کمی مرا می دید !
-
سختی
یکشنبه 20 بهمن 1392 05:22
بغضمو وقت جدایی هی نگه داشتم به سختی ... حتی واسه دل خوشیم هم دست تکون ندادی رفتی ...
-
مجازی
یکشنبه 20 بهمن 1392 04:21
خسته ام از دلداری های مجازی ... دلم شانه های حقیقی می خواهد !
-
خودم
یکشنبه 20 بهمن 1392 03:21
خودم را بردم به ایستگاه قطار ، دورترین بلیت را خریدم و تا آخرین لحظه ماندم و برایش دست تکان دادم !
-
نفرت
یکشنبه 20 بهمن 1392 02:20
رفتگر هم با نفرت نگاهم می کند ... انگار ریختن برگ ها هم تقصیر من است !
-
وصف
یکشنبه 20 بهمن 1392 01:19
در وصف حالم همین سه کلمه کافیست : لبخندم درد می کند !
-
دلم هوایت را میکند
شنبه 19 بهمن 1392 06:12
اینکه چقدر از آنروز ها گذشته ... یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده ایم ... یا اینکه هرکداممان کجای ِ دنیا افتاده ایم …اصلا مهم نیست ... ! باز باران که ببارد ، هر وقت که میخواهد باشد ... دلم هوایت را میکند …
-
آهسته
شنبه 19 بهمن 1392 05:11
به باران سپرده ام وقت آمدنت هوای کوچه را داشته باشد ... گوشم به زنگ در است ... مبادا آهسته بیایی !
-
کلبه
شنبه 19 بهمن 1392 04:10
دل من کلبه بارانیست … و تو آن باران بی اجازه ای که ناگهان در احساس من چکه می کنی ...
-
کاش
شنبه 19 بهمن 1392 03:10
کاش نامت باران بود … آن وقت تمام مردم شهر هم برای آمدنت دعا می کردند …!
-
می خواهمت
شنبه 19 بهمن 1392 02:09
دلم به عظمت باران برایت دلتنگی می کند … امروز عجیب ، بی واژه ، بی حصار ... می خواهمت …
-
نیا
شنبه 19 بهمن 1392 01:08
نیا بــــاران ! … زمین جای قشنگی نیست …!
-
آسمان
جمعه 18 بهمن 1392 02:07
بغض های مرطوب مرا باور کن ... این باران نیست که می بارد ، صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون می ریزد ...
-
باید کسی باشد!
جمعه 18 بهمن 1392 02:05
باران که میبارد ، باید یه آغوشی … پنجره ی بازی … بوی خاکی … صدای تپش قلبی … گره ی کور دست ها و پاهایی …باید چیزی باشد ... باران که میبارد … باید کسی باشد!
-
گمـــانم
جمعه 18 بهمن 1392 01:04
همینکه بگویید : آه ، گمـــانم امروز بـاران ببــارد ... کـافـی ست تا ابـرها دوستــتان داشتـــه باشنــد و البـته شمـا را کـه چشـم به راهـشان بـوده اید ...
-
منتـظرم
پنجشنبه 17 بهمن 1392 17:59
همچنـان منتـظرم ... تـا قطره های بـاران تـو را از آن بـالا در آغوشم رهـا کننـد ... یا غـرق می شوم ، یا رفیـق شبهای بـارانیت می مانـم …
-
بـاران
پنجشنبه 17 بهمن 1392 17:02
بـاران کمــی آهستــه تــر ، اینجــا کســی در خـانـه نیسـت ... مــن هستــم و تنهــایــی و دردی کــه نــامـش زنـدگیســت …
-
مــحــال
پنجشنبه 17 بهمن 1392 16:03
تـــو این روزهــا برایـم حکم باران را داری ... درست وســط کـویـر ، همون قدر زندگی بخش ... همون قدر مــحــال !