چه یکی باشد چه صدتا ، خوب که باشد دمار از روزگارت درمیاورد …
خاطرات را میگویم !
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 03:17
صبرت که تموم شد
نرو ... معرفت تازه از اینجا شروع می شه ...
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 02:16
آن که در آن جا خوش کرده ای دل است نه شهربازی ... تاب بازی ندارد
بی انصاف ...
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 01:14
خدا رو شکر بعد این همه زندگی منم یه چیز شدم ...
فراموش ...
elahe
چهارشنبه 4 دی 1392 ساعت 17:15
هیچ وقت دل اونایی که گریه شون بی صداست رو نشکنید ... چون این آدما
هیچکس رو ندارن که اشکاشونو پاک کنه ...
elahe
چهارشنبه 4 دی 1392 ساعت 16:14
کاش هنوز بچه بودیم ... لااقل شب ها عروسک بغل می کردیم تا خوابمان ببرد ... حالا گوشی را و یک دُنیا انتظار …
elahe
چهارشنبه 4 دی 1392 ساعت 14:11
سخت است
بغض داشته باشی و بغضت را ، هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست ...
elahe
چهارشنبه 4 دی 1392 ساعت 03:53
غــمــگیــنـــــم ... مــثل حــس نــقـــــاشـــی کـــه ، مــعــشــوقــــه اش نـــــابــیــنـــــاســـــت ...
elahe
سهشنبه 3 دی 1392 ساعت 22:41
شب سرد
زمستان را کسی می فهمد که دیگر اغوش گرمی برای پنهان شدن نداشته باشه ...
elahe
سهشنبه 3 دی 1392 ساعت 20:05
تازگی ها از خواب که بیدار میشوم ... تازه
کابوس هایم آغاز میشود ...
elahe
سهشنبه 3 دی 1392 ساعت 16:25