سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

مدتی

میخواهم مدتی بخوابم ! نمی دانم چند روز؟ شاید روزی بیدار شوم و دنیا به شکل دیگری باشد و قلب آدم ها…


نشان بده

این روزها با میکاپ کوسه ها پری دریایی می شوند ... آهای تو که پشت پنجره قلبم آواز می خوانی ، دندان هایت را نشان بده ...


نفرین

در این هیاهوی خلق که پُتک بر آرامش ات می زند ... دلم پیاده رویی میخواهد ، بارانی! دست خودم را بگیرم ، برویم صحبت کنان تا انتهای گریستنِ آخرین ابرِ زندگی ! نفرین به اجتماع که نمی گذارد صدا به صدا برسد!

زنـــدگـــی

زنـــدگـــی چه با خلاف، چه بی خلاف، چه برخلاف گذشت … من فقط گذشتنش رو نفهمیدم … ولـــــی بقیه رو خوب فهمیدم …


تنهــایـم …

تنهــایـم … اما دلتنگ آغــوشی نیستــم … خستــه ام … ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم … چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز … ولــی رازی نـدارم … چــون مدت هــاست دیگــر کسی را خیلــی دوست ندارم … فقط خیلـی هـا را دوست دارم …


مرگ

آدم های تنها عاشق می شوند ... آدم های عاشق ، تنها ... مرگ اگر نبود ، تا ابد دور خودمان می چرخیدیم …


آدمیــــــــــزاد ...

آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش دوست می دارد ، حالا ببین اگر خودش غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو نادیده بگیرد چه قدر دوســتت دارد  و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد ...

دروغ

گفت : دوستت دارم ... گفتم : دوستت ندارم ... این دروغ به آن دروغ در !

بفهمی

گاهی دلم می خواهد وحشــیانه غرورت را پاره کنم! قلب ترا در مشتم بگیرم و بفـشارم ... تا حال مرا لحظه ایی بفهمی !

غرور

گر چــه ای دوســــت غرور دلــــــت احســــاس مـــرا درک نکـــرد ... آفریــــن بر غـــم عشــــقـــت کــه مرا ترکـــ نکرد