سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

عشق

این روزها عشق را با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند ! حیف از عشق که زیر دست و پاست …

ته دل

هر دو از ته دل می گوییم ... من حرف هایم را تو دروغ هایت را !

دوباره

دوباره آمده ای ... اینبار شیرین تر از قبل دروغ می بافی ... زیرکانه تر لبخند می زنی و دلبرانه تر ناز می کنی ! اما نازنین بعد از رفتنت دلم مرد ، و خیلی وقت است که مغزم تصمیم می گیرد نه دلم ! پس لوند و دلبرانه که هیچ عاشقانه و صادقانه هم که بیایی من دیگر نیستم ...

مرگ

چمدانت را که می بستی ... مرگ ایستاده بود و نفس هایم را می شمرد ...

بماند!

من هنوز ندیدم کسی رفتن بلد باشد و بماند !

سادگی

به سادگی رفت و به سادگی بخشیدم ... حالا مانده ام چگونه بدون او به سادگی زندگی کنم !

خواب

این جاهای خالی که نبودنت را به رخم می کشند ... چه می دانند که من فرهادت شده ام ، با تمام زنانگی ام و چه شب ها که خواب شیرینت را نمی بینم ؟

عادت

دلت برای من نسوزد ... من عادت کرده ام که همیشه دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد !

حتی

در زندگی من اتفاق هایی همیشه می افتند ... حتی وقتی دستشان را می گیرم !

آغوش

بعضی درد دل ها گوش نمی خواهد ... گوشه ی آغوش می خواهد !