سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

مترســــک ...

گنجـشـــک ها از مـن آشیــانه می سـازند ، کــلاغ ها به مـن می خنــدند ، ایـن روزهـا مترسـکی شــده ام که ترسـاندن نمـی داند !!!

نیســــت ...

هــر چــه می گردم نیســــت ... رد پایت را می گویم ، انگار زیــر سنگ فرش این خیـابان لعـنتی پنهـــان شده است یا شــاید من در خــیالم با تو قدم زده بـودم ...

ســــرریز ...

چشـمانت بـرکت عجـیبی دارد ... هـر بار که به تو نگـاه می کـنم عشقـم به تـو ســـرریز می کــند ...

بی ادعــــا ...

نم کشیــد گونه هایم ... ســـالهاست کار شانه هایت را می کنند بی ادعــــا ...

توهــــم ...

دلـ تنگم ، دلـ تنگ آن روزهـا که نمی دانم محبت هایـش توهــــم من بود یا تـــرحم او ؟

لــــرزه ...

ســرمای نبــودنت بدتـر از ســرمای زمســتان است به لــــرزه انداختــه چهار ستون دلــم را ...