سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

می ترسم


من صبورم اما بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند می ترسم


مرا انتخاب کرد ...


درد ، مرا انتخاب کرد ... من ، تو را ...  تو ، رفتن را ... آسوده برو دلواپس نباش من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم


درد


سری را که درد نمیکند دست مال نمیبندند اما سر من درد می کند برای دستی که مال تو باشد


رفت …


کوتاه ترین قصه ی دنیا ... رفت …


گرد


اینجا زمین است زمین گرد است تویی که مرا دور زدی فردا به خودم خواهی رسید حال و روزت دیدنیست ...


نامردی


آنان که بودنت را قدر نمی دانند رفتنت را نامردی می خوانند ...


رفتــــــــــم


بودم ! دیــــــــــــدم با دیگری شـــادتری ... رفتــــــــــم


خیانت


از درد دوست نداشتن هایت گفتم ، خیانت را تجویز کردند گویا این آسان ترین راه عاشقی است


کنار


من با کناری ات کنار نمی آیم ! کنار می روم ...


سخت تر


خیلی وقت است فراموش کرده ام کدامیک را سخت تر می کشم  ؟ رنــــج ! انتظار ! یا نفس را ...