-
دریاب ...
دوشنبه 16 دی 1392 04:36
در زمین عشقی نیست که زمینت نزند آسمان را دریاب ...
-
عشق ...
دوشنبه 16 دی 1392 03:36
عشق کودکی ام را به تمام عشق ها ترجیح میدهم ؛ گر چه یک طرفه بود و بی هدف ، لااقل صادقانه بود و بی کلک ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 دی 1392 02:36
موهایم را کوتاه می کنم تا نگیرند بهانه ی نوازش هایت را ...
-
نمی خنده ...
دوشنبه 16 دی 1392 01:36
آینه بهترین دوستمه چون وقتی گریه می کنم ، نمی خنده ...
-
سرسنگینی ها ...
یکشنبه 15 دی 1392 05:36
کمی مهربانتر باش لطفا ... برای شانه ام سنگین است این سرسنگینی ها ...
-
زندگی نمی کنم ...
یکشنبه 15 دی 1392 04:02
نشانی ام عوض نشده ! هنوز در همین خانه ام ، فقط دیگر زندگی نمی کنم ...
-
زخم ...
یکشنبه 15 دی 1392 03:53
زخم ها خوب میشوند اما خوب شدن با مثل روز اول شدن خیلی فرق داره ...
-
واقعا رفته ...
یکشنبه 15 دی 1392 02:36
یه وقتایی هست که هی بیدار می مونی با خودت میگی : الانه که زنگ بزنه ، الانه که اس بزنه ، الانه که ... و همین روال ادامه پیدا می کنه تا زمانی که باورت بشه واقعا رفته ...
-
بی کسی ...
یکشنبه 15 دی 1392 01:36
مدت هاست نه به آمدن کسی دلخوشم نه از رفتن کسی دلگیر ؛ بی کسی هم عالمی دارد ...
-
آواره ...
شنبه 14 دی 1392 03:36
به راستی اگر گوشه این اتاق نبود ، من آواره بودم ...
-
خالیست ...
شنبه 14 دی 1392 03:10
جاده نگاهم تا دور دست ها خالیست ... بگو کجا ایستاده ای ؟؟؟
-
شرط بازی ...
شنبه 14 دی 1392 02:51
چشم گذاشتم و تو رفتی ، اما تا همیشه شمردن شرط بازی نبود ...
-
زنده به گور ...
شنبه 14 دی 1392 02:36
کنج گلویم قبرستانیست پر از احساس هایی که زنده به گور شده اند به نام بغض ...
-
بترکانم ...
شنبه 14 دی 1392 01:36
امشب غم هایم برایم مهمانی گرفته اند و من می خواهم بترکانم همه بغض هایم را ...
-
دلم ...
جمعه 13 دی 1392 04:40
دلم کمی هوا می خواهد اما در سرنگ !!! از زندگی خسته ام ...
-
آدم به خدا خیانت کرد ...
جمعه 13 دی 1392 03:36
آدم به خدا خیانت کرد ! خدا غم آفرید ... تنهایی آفرید ... بغض آفرید ... اما راضی نشد ، کمی تأمل کرد آنگاه عشق را آفرید و نفس راحتی کشید ! انتقامش را گرفته بود از آدم ...
-
هیزم ...
جمعه 13 دی 1392 02:36
هیزم نبودم ولی سوختم در زمستان نبودنت ...
-
تقصیر من که نیست !
جمعه 13 دی 1392 01:36
تقصیر من که نیست ! این بغض های سمج عادتشان شده است که مدام سر از کار دلم در بیاورند ...
-
قاب عکس ...
جمعه 13 دی 1392 00:36
هوا خوب است بیا برویم کمی قدم بزنیم ؛ نگران نباش دوباره بازمیگردانمت به قاب عکس ...
-
خنک شدی ؟
پنجشنبه 12 دی 1392 04:05
خنک شدی ؟ اما من هنوز داغم از رفتنت در این سرمای بی رحم ...
-
منتظر قطارم ...
پنجشنبه 12 دی 1392 03:59
منتظر قطارم ، قطاری که مسافرم در آن نیست و من در ایستگاه نیستم ؛ من روی ریلم ...
-
ساده نیست ...
چهارشنبه 11 دی 1392 03:53
ساده نیست گذشتن از کسی که گذشته هایت را ساخته ...
-
خدایا ...
چهارشنبه 11 دی 1392 03:48
خدایا برم نمی گردانی ؟ یک طرفم سرخ شد !
-
چقدر ...
سهشنبه 10 دی 1392 07:36
چقدر می توان تحمل کرد ، نبودنت را ؟ نداشتنت را ؟ ندیدنت را ؟ نخواستنت را ؟
-
این روزها ...
سهشنبه 10 دی 1392 06:36
این روزها پارو را رها کرده ام و دراز کشیده ام کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود ...
-
تکلیفم ...
سهشنبه 10 دی 1392 05:36
تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم ... فرهاد وار این بار باید به جای کوه دل بکنم ...
-
گاهی وقتا ...
سهشنبه 10 دی 1392 04:36
گاهی وقتا خودم رو بغل می کنم و میگم : یادته آغوشش چقدر گرم بود ...
-
نیمه گمشده ...
سهشنبه 10 دی 1392 03:39
نیمه گمشده ی دیگری به اشتباه تمام من شده بود ...
-
مرا ...
سهشنبه 10 دی 1392 02:36
مرا کجا صدقه کرده ای که مدام بلای بی تو بودن به سرم می آید ...
-
بهترین ...
سهشنبه 10 دی 1392 01:36
بهترین لذت دنیا وقتی است که وقت رفتن نرود ...