در
دسترس بودنت دیگر برایم ارزشی ندارد ، اکنون نه مشترک هستی نه مورد نظر ...
elahe
یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 16:58
تنها بودن قدرت می خواهد و این قدرت را کسی به من داد که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم ...
elahe
یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 15:54
تنها نشسته ام ، اما تنها نیستم ، یادت امان تنهایی نمی دهد ...
elahe
یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 14:36
جای
بعضیا تو کتاب جغرافیا خالیه ، به عنوان پست ترین نقطه دنیا ...
elahe
یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 13:50
مرا همین گونه که
بد هستم دوست داشته باش ، خوب ها را همه دوست دارند ...
elahe
یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 12:48
خدایا به تو سپردمش اما یه
خواهش ازت دارم ... یه روزى ، یه جایی بغل 1 غریبه بدجور یاد من بندازش ...
elahe
یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 10:44
میدونی
بن بست زندگی کجاست؟ اونجا که نه حق خواستن داری
نه دل فراموش کردن!
elahe
یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 08:41
خدایا بعد از رفتنش به حد مرگ خستم ... دارم دیوونه میشم ... راحتم کن ...
elahe
یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 07:49
پیاز هم که
خرد می کنی برایش اشک می ریزی ، از پیاز هم کمتر بودم مرا خرد کردی و خندیدی . . .
elahe
یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 06:37