سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک
سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

سهم ...

سهم من از دنیا نداشتن است ، تنها قدم زدن و فکر کردن به کسی که هیچوقت نبود ...

های بای ...

قدیما همه چیزهایمان بوی ماندن می داد ... آن روزها حتی بیسکویت ها هم مادر بودند ولی حالا شده اند : های بای !

آرزو ...

وقتی خدا تقسیم آرزو کرد گفت آرزوها تموم شده ... تو بمان با تنهایت و شب هایی که خیس بارانم !

فعل ...

معلم گفت فعل را صرف کن ! گفتم : رفتم رفتی رفت و سکوتی کلاس را فرا گرفت … بغض گلویم را فشرد ، بغضم را شکستم و گفتم : دلم را شکست و رفت ، غرورم را له کرد و رفت عشقم را بی رحمانه رها کرد و رفت … او برای همیشه رفت ، رفت ، رفت …