-
دل شکسته ...
جمعه 29 آذر 1392 06:42
میگن خدا در دل شکست است چند روزیست که خدا میهمانم شده به گمانم
-
آب رفته چشمانم …
جمعه 29 آذر 1392 05:40
آب رفته چشمانم … از بس که شستم و همچنان نبودنت را میبینم! پس چه میگفت این سهراب؟!
-
درد...
جمعه 29 آذر 1392 04:58
صفای خاطر دل ها ز درد است
-
بیچاره من ...
جمعه 29 آذر 1392 03:14
بیچاره من ... کسی را پاشویه می کنم که از تب دیگری می سوزد...
-
دلت را هنـــگــامــی غم مـی گیــرد ...
جمعه 29 آذر 1392 02:55
دلت را هنـــگــامــی غم مـی گیــرد ... که نــگــاهــت به دستـــانِ گـــره خورده ی دو آدم خیـــره مـــی مـــاند
-
تو چه میدانی ...
جمعه 29 آذر 1392 01:51
تو چه میدانی که پس هر نگاه ساده ی من چه جنونی چه نیازی چه غمیست ...
-
چتر ...
جمعه 29 آذر 1392 00:48
چـتـرت را بگــــیر ... چشــــــــــم های من بزرگ شده ی بارانند ….
-
شب ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 23:23
شب که می شود شروع می شوند ای کاش های من …
-
در نبود تو ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 22:21
در نبود تو برگ زردی شده ام میان برگ های سبز ... تاب طعنه تابستان را ندارم کاش کاری کنی پاییز بیاید...
-
نکند تو باشی...
پنجشنبه 28 آذر 1392 21:19
حرفت که می شود با خنده می گویم : یادش بخیر ، فراموشش کردم اما نمی دانند هنوز هم کسی اشتباه تماس می گیرد سست میشوم که نکند تو باشی...
-
ســـــکـــــوت …
پنجشنبه 28 آذر 1392 20:24
بینِ مرگ و زندگی جاییست که من سال هاست به آن پناه برده ام ! ســـــکـــــوت …
-
تلخ بود...
پنجشنبه 28 آذر 1392 19:16
تلخ بود فراموش کردن کسی که با او همه چیز شیرین می شد ... دل کندن از او برایم آسان نبود !
-
اشک های گستاخ ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 18:15
اشک های گستاخ ! گونه های من جای لیز خوردن نیستند آرامش صورتم را برهم نزنید !
-
گره کور ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 17:13
چه گره ی کوری به زندگیت انداخته ام که فقط من باید از سرت باز شوم ؟
-
فریب ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 16:11
فریب خنده هایم را نخور ... من سال هاست که در خفا گریه می کنم …
-
کاش ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 15:08
یکی بود که اونم رفت ، کاش از اول غیر از خدا کسی نبود...
-
درد دارد ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 14:06
درد دارد ! وقــتـی می رود .. . و هـمه می گــویـند : دوستـت نــداشـت … و تــو نمـی تــوانـی بـه هـمه ثــابـت کــنی که هــرشـب بــا عـاشـقانـه هــایـش خـــوابت می کـــرد !!
-
خدایا...
پنجشنبه 28 آذر 1392 13:04
خدایا یا خیلی برگردون عقب یا بزن بره جلو اینجای زندگی خیلی دلم گرفته...
-
چقدر کم توقع شدم ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 12:02
چقدر کم توقع شدم نه آغوشت را می خواهم ! نه یک بوسه ! نه دیگر بودنت را همین که بیایی از کنارم رد شوی کافیست ! مرا به آرامش می رساند حتی به هم ساییده شدن سایه هایمان ...
-
نیمه گمشده ی من ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 11:00
مشتی از خاک برمی دارم..! شاید... این همان نیمه گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند...
-
عاشق ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 10:58
به افتادنم در خیابان خندید… و من تمام حواسم به چشمان مردم بود که عاشق خنده اش نشوند…
-
دنیا
پنجشنبه 28 آذر 1392 09:57
خیاط ماهریست دنیا ، دل هیچ کس را برای ما تنگ ندوخت!
-
لعنت
پنجشنبه 28 آذر 1392 08:55
لعنت به تو ای دل که همیشه جایی جا می مانی که تو را نمی خواهند
-
یادم باشد
پنجشنبه 28 آذر 1392 07:51
یادم باشد امشب بعضی از آرزوهایم را دم در بگذارم تارفتگر ببرد ! بیچاره او.. مابقی را هم نقدا” با خودم به گور می برم ، مابقی همان ”آرزوی با تو بودن” است نترس عشق من ... حتی آرزوی داشتنت را هم به کسی نمی دهم..!
-
فراموشم نمی کند...
پنجشنبه 28 آذر 1392 06:49
فراموشم نمی کند … در هیاهوی ادکلن ها … عطر عجیب دلتنگی!
-
کوچه هاى قدیمى ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 05:47
کوچه هاى قدیمى را باریک مى ساختند تا آدم ها به هم نزدیک تر شوند حتى در یک گذر؛اکنون چقدر آواره ایم در این همه اتوبان سرد!
-
گریه ام می گیرد...
پنجشنبه 28 آذر 1392 04:46
گریه ام می گیرد وقتی می بینم کسی که همه ی دنیای من بود منت دیگری رامی کشد…
-
من...
پنجشنبه 28 آذر 1392 03:44
من رفتنی نبودم! تو بند کفشهایم را محکمتر کردی…
-
تنهایی
پنجشنبه 28 آذر 1392 02:42
تنهایی تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن تو….!
-
قیامت ...
پنجشنبه 28 آذر 1392 01:41
او راحت از من گذشت … اگر خدا هم راحت از او بگذرد… قیامت را “من” بپا میکنم…