خنک شدی ؟ اما من هنوز داغم از رفتنت در این سرمای بی رحم ...
elahe
پنجشنبه 12 دی 1392 ساعت 04:05
منتظر قطارم ، قطاری که مسافرم در آن نیست و من در ایستگاه نیستم ؛ من روی ریلم ...
elahe
پنجشنبه 12 دی 1392 ساعت 03:59
ساده نیست گذشتن از کسی که گذشته هایت را ساخته ...
elahe
چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 03:53
خدایا برم نمی گردانی ؟ یک طرفم سرخ شد !
elahe
چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 03:48
چقدر می توان تحمل کرد ، نبودنت را ؟ نداشتنت را ؟ ندیدنت را ؟ نخواستنت را ؟
elahe
سهشنبه 10 دی 1392 ساعت 07:36
این روزها پارو را رها کرده ام و دراز کشیده ام کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود ...
elahe
سهشنبه 10 دی 1392 ساعت 06:36
گاهی وقتا خودم رو بغل می کنم و میگم : یادته آغوشش چقدر گرم بود ...
elahe
سهشنبه 10 دی 1392 ساعت 04:36
نیمه گمشده ی دیگری به اشتباه تمام من شده بود ...
elahe
سهشنبه 10 دی 1392 ساعت 03:39
مرا کجا صدقه کرده ای که مدام بلای بی تو بودن به سرم می آید ...
elahe
سهشنبه 10 دی 1392 ساعت 02:36
بهترین لذت دنیا وقتی است که وقت رفتن نرود ...
elahe
سهشنبه 10 دی 1392 ساعت 01:36