سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک
سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

چقدر کم توقع شدم ...

چقدر کم توقع شدم نه آغوشت را می خواهم ! نه یک بوسه ! نه دیگر بودنت را همین که بیایی از کنارم رد شوی کافیست ! مرا به آرامش می رساند حتی به هم ساییده شدن سایه هایمان ...

نیمه گمشده ی من ...

مشتی از خاک برمی دارم..! شاید... این همان نیمه گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند...

یادم باشد

یادم باشد امشب بعضی از آرزوهایم را دم در بگذارم
 تارفتگر ببرد ! بیچاره او.. 
مابقی را هم نقدا” با خودم به گور می برم ،
 مابقی همان ”آرزوی با تو بودن” است
 نترس عشق من ...
 حتی آرزوی داشتنت را هم به کسی نمی دهم..!

کوچه هاى قدیمى ...

کوچه هاى قدیمى را باریک مى ساختند تا آدم ها به هم نزدیک تر شوند حتى در یک گذر؛اکنون چقدر آواره ایم در این همه اتوبان سرد!

قیامت ...

او راحت از من گذشت … اگر خدا هم راحت از او بگذرد… قیامت را “من” بپا میکنم…

درس...

می گویند ضعیف شده ای می گویم سنگینی درس هایم است ، نمیدانند سنگینی درس هاییست که از دنیا و آدم هایش گرفته ام..

اینجا...

اینجا صدای پا زیاد میشنوم اما هیچکدام تو نیستی ، دلم خوش کرده خودش را به این فکر که شاید پا برهنه بیایی…