به من گفت برو گورِت رو گم کن … و حالا هر روز با
گریه به دنبال قبر من می گردد ! کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی : زبانم لال !
elahe
جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 09:13
پروردگارا … مهارت مراقبت از آنچه را که به ما بخشیده ای در قلبمان بکار ؛ زیرا ما در از دست دادن استاد شده ایم !
elahe
جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 07:08
حمد و سپاس مخصوص
خداوند است که هر جا خواستم او بود اما هر جا او خواست من نبودم !
elahe
جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 06:06
چه فرقی دارد پُشت میله ها باشی یا در خیابان های شهر در حال قدم زدن وقتی که آرزوهایت در
حبس باشند ...
elahe
پنجشنبه 3 بهمن 1392 ساعت 09:48
بزرگترین روانشناسان دنیایند : دو چشمت !! این قدر که
امیدوارم می کنند به زندگی ...
elahe
پنجشنبه 3 بهمن 1392 ساعت 03:23
من ، تو ، او ، ما ... حتی بین ضمایر هم او بین ما
فاصله انداخته !
elahe
پنجشنبه 3 بهمن 1392 ساعت 01:20
دفتر شعرم را سفید می گذارم ... از تو دور بودن نوشتن ندارد
درد دارد …
elahe
چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 09:16
به مردم این شهر نگید : غلامتم نوکرتم ؛
ساده اند باور می کنند و تو را می فروشند ...
elahe
چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 02:15
طلب دارم از زندگی تمام آرامشم را ... مرگ که دیگر حقم بود …
elahe
چهارشنبه 2 بهمن 1392 ساعت 00:55
گنجـشـــک ها از مـن آشیــانه می سـازند ، کــلاغ ها به مـن می خنــدند ، ایـن روزهـا مترسـکی شــده ام که ترسـاندن نمـی داند !!!
elahe
سهشنبه 1 بهمن 1392 ساعت 00:36