سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک
سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

ماهی های آزاد رودخونه {خییییییییییلی قشنگه } قسمت اول



گلین ده از دهات های دیگه یه کم  فاصله داشت


یه رودخونه بود که گلین ده رو از بقیه دهها جدا می کرد


اسم رودخونه آزاد رودخونه بود 


و پر از ماهی های کوچک و بزرگ


که توی زلالی رود با چشم دیده می شد

  

 

مردم ده اکثر ساعات روز کنار رودخونه مشغول ماهی گیری و تور اندازی بودند 


و بیشتر خرجشونو از این راه در می آوردند 


اما از اونجایی که گلین دهی ها اونور رودخونه بودند


بقیه دهها زیاد باهاشون خوب نبودن


گلین دهی ها حریم اون طرف رود رو از خودشون می دانستند


و بارها سر این موضوع با چهار تا ده مجاور جدال کرده بودند


و به خاطر همین پل چوبی روی رودخونه را خراب کرده بودند


که کسی نتواند آن طرف آب بیاید


دلیل اصلی دعوا سنگ بزرگی بود


که حریم طرف گلین دهی ها را تعیین کرده بود


و ماهی ها دسته دسته از گذرگاه سنگی رد می شدند


و راحت به تور گلین دهی ها می افتادند


و این موضوع دعوا را تشدید کرده بود


میان گلین دهی ها تنها یک نفر بود


که می توانست از آب بگذرد آن هم پسری بنام شیر داوود بود


که اگر کاری پیش می آمد با اسب کهرش از آب می گذشت


و به اونطرف می رفت و برمی گشت


ادامه دارد ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد