سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک
سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

ﺑﺎﺧﺘﻢ !

ﺑﺎﺯﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺑﺮﺩﯼ … ﺣﺎﻻ ﻧﻘﺎﺑﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﺧﺘﻢ !

حالا

اولین بار که گفتی دوستم داری گریه ام گرفت ... حالا اگر کسی بگوید دوستم دارد ؛ خنده ام می گیرد !

شکستن

از سرم که بیفتی دست و پای غرورت خواهد شکست ! آن روز درد شکستن را خواهی فهمید ، روزی که از چشمت افتادم را به یاد آر ...

اشتباه

اشتباه از من بود ... من از کسی انتظار داشتم سکوتم را بفهمد که حتی فریادم را نشنید !

عشق

این روزها عشق را با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند ! حیف از عشق که زیر دست و پاست …

ته دل

هر دو از ته دل می گوییم ... من حرف هایم را تو دروغ هایت را !

دوباره

دوباره آمده ای ... اینبار شیرین تر از قبل دروغ می بافی ... زیرکانه تر لبخند می زنی و دلبرانه تر ناز می کنی ! اما نازنین بعد از رفتنت دلم مرد ، و خیلی وقت است که مغزم تصمیم می گیرد نه دلم ! پس لوند و دلبرانه که هیچ عاشقانه و صادقانه هم که بیایی من دیگر نیستم ...

مرگ

چمدانت را که می بستی ... مرگ ایستاده بود و نفس هایم را می شمرد ...

بماند!

من هنوز ندیدم کسی رفتن بلد باشد و بماند !

سادگی

به سادگی رفت و به سادگی بخشیدم ... حالا مانده ام چگونه بدون او به سادگی زندگی کنم !