آینه بهترین دوستمه چون وقتی گریه می کنم ، نمی خنده ...
elahe
دوشنبه 16 دی 1392 ساعت 01:36
کمی مهربانتر باش لطفا ... برای شانه ام سنگین است این سرسنگینی ها ...
elahe
یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 05:36
نشانی ام عوض نشده ! هنوز در همین خانه ام ، فقط دیگر زندگی نمی کنم ...
elahe
یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 04:02
جاده نگاهم تا دور دست ها خالیست ... بگو کجا ایستاده ای ؟؟؟
elahe
شنبه 14 دی 1392 ساعت 03:10
کنج گلویم قبرستانیست پر از احساس هایی که زنده به گور شده اند به نام بغض ...
elahe
شنبه 14 دی 1392 ساعت 02:36
امشب غم هایم برایم مهمانی گرفته اند و من می خواهم بترکانم همه بغض هایم را ...
elahe
شنبه 14 دی 1392 ساعت 01:36
دلم کمی هوا می خواهد اما در سرنگ !!! از زندگی خسته ام ...
elahe
جمعه 13 دی 1392 ساعت 04:40
تقصیر من که نیست ! این بغض های سمج عادتشان شده است که مدام سر از کار دلم در بیاورند ...
elahe
جمعه 13 دی 1392 ساعت 01:36
منتظر قطارم ، قطاری که مسافرم در آن نیست و من در ایستگاه نیستم ؛ من روی ریلم ...
elahe
پنجشنبه 12 دی 1392 ساعت 03:59
ساده نیست گذشتن از کسی که گذشته هایت را ساخته ...
elahe
چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 03:53