زیر درخت سیب
نذر کرده ام به آمدنت ... فصل شکوفه زدن از خاطرات نزدیک است ...
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 12:34
موقع Delete فولدر خاطراتت ذهنم
Error می دهد ... گمانم یکی از فایل ها در حال اجراست ...
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 11:33
خاطره یعنی یک سکوت غیر منتظره ، میان خنده هایی بلند ...
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 10:26
خاطرات هرچه شیرین تر باشند ... بعدها از تلخی گلویت را بیشتر می سوزانند ...
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 09:24
جور میکند خدا در و تخته را با هم
آنطور که تو و مرا … تو خاطره ساز و من خاطره باز !
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 07:22
گاه خاطرات خنده دار ، ساده ترین بهانه برای
گریستن میشوند …
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 04:19
چه یکی باشد چه صدتا ، خوب که باشد دمار از روزگارت درمیاورد …
خاطرات را میگویم !
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 03:17
صبرت که تموم شد
نرو ... معرفت تازه از اینجا شروع می شه ...
elahe
پنجشنبه 5 دی 1392 ساعت 02:16