ایــــــن اشکــــــــهــــا از قلبیستــــــــ که شبیــــــه دخترکـــــــــے لجبـــــــاز فقطـــ تــــو را مے خواهـــد و از بـــــازے با خاطراتـــــــــــ خسته شـــــــده ...
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف ... کاش کسی جایی منتظرم بود …
در برف ، سپیدی پیداست آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . ارد بزرگ .