سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک
سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

عـــادت

وقــتی همه چیز خوبه می ترسم … مـا به لنگیدن یکــــ جای کار عـــادت کـــرده ایـــم ...


بیـــــدار

ایـــن روزهــــا خــوابــــم نمـی آیــد … فـقــط مـــی خـــوابـــــم کــــه بیـــــدار نبــــاشــــم!

روزگاریســت

روزگاریســت که آدمـ ها فقط سقف مشــترک دارند ، نه زندگی مشــترک ...


اشتباه

اشتباه از من بود ... من از کسی انتظار داشتم سکوتم را بفهمد که حتی فریادم را نشنید !

خودم

خودم را بردم به ایستگاه قطار ، دورترین بلیت را خریدم و تا آخرین لحظه ماندم و برایش دست تکان دادم !

دنیا را دوست ندارم …

وقتی پا در جهان گذاشتم ... مادرم درد کشید ، پدرم خندید ... اما من گریه میکردم چون از خدا جدا شدم ، خدا گفتم بگذار پیشت بمانم چرا نشد ؟ دنیا را دوست ندارم …

غلط املایی ...


غلط املایی بیش نبودی ... زیرت خط کشیدم و دو خط از روت نوشتم که دیگه تکرار نشی !


غم ...

نه از سفید و نه از سیاه . . . دیگر از هیچ یک نمی نویسم ! دیگر نه از تو می نویسم و نه از رفتنت . . .         هیچ کدام را نمی خواهم ، همین چند سال خاطره برای گریه هایم کافیست !

لک لک ...

حالم را لک لک شکسته بال می فهمد ، که
 می ماند و تماشا می کند کوچ جفتش را …

زمستان

زمستان سرد نیست ، درد است وقتی دست هایم تنها خودم را به آغوش می کشند !