مثل آسمــــان می مانی ... دوستتـــ دارم اما نمیتـــوانم داشـــته باشمتــــ ...
تو و فاصله با هم یکی شدید من و پاهام به رسیدن نا امید کاش می شد می رسیدم تا می دیدم تو و فاصله به هم چیا می گید ؟
من صبورم اما بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند می ترسم
درد ، مرا انتخاب کرد ... من ، تو را ... تو ، رفتن را ... آسوده برو دلواپس نباش من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم