سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک
سوتــ♥ـه دلـان

سوتــ♥ـه دلـان

جملات و دل نوشته های غمناک

می خواهم نباشم


می خواهم نباشم

کاش سرم را بردارم و برای یک هفته

در گنجه ای بگذارم و قفل کنم!

در تاریکی یک گنجه خالی

و روی شانه هایم در جای خالی سرم چناری بکارم

و برای یک هفته در سایه اش آرام بگیرم


ندارد ...


دلم برای حضور غیاب مدرسه تنگ شده است ... انگار خیلی وقت است که بودن یا نبودنم برای کسی فرقی ندارد !

قلبم


بعد از مرگم قلبم را جدا از من خاک کنید من و دلم هیچ گاه آبمان توی یک جوی نرفت

بدترین جدایی


بدترین جدایی اونیه که بدون خداحافظی باشه ... او برود و تو هنوز منتظر برگشتنش باشی ...

قرار نبود


میدونی کی شکستم ؟؟؟ وقتی خدا رو دیدم و بهش گفتم دیدی رفت؟ یکم مکث کردو گفت : اصن قرار نبود که بمونه

غریبه

نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند که هر رهگذری را شبیه تو می بینم ... نمی دانم غریبه ها تو  شده اند یا تو غریبه ؟

چایی


بعضی دردها مثل چایی میمونن ... با گذشت زمان سرد میشن ! ولی ... تلخیش از بین نمیره!

خداحافظی


روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم ، اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم

مبادا


وقتی به دنبال آرزوهایت میروی حتما نگاهی به کوله پشتیت بنداز ... مبادا سوراخ باشد و چیزهایی را که امروز داری آرزوی فردایت شود !


پناهگاه


رفت … تا قطره های دلتنگی که سال ها جا خوش کرده بودن … از پناهگاه چشمانم خارج شوند ...